-
در چشم های ما نگاه کن...
1390/05/14 04:46
حال همه تو خونه ی ما اشکه، فقط کسی چشماشو به اون یکی نشون نمیده.
-
دهانم بسته است فاطی
1390/05/14 03:51
... من داد زدم "چشمهایش" فکر کردند علوی ام تازیانه ام زدند فاطی فاطی بیداری؟ ... احمد بیرانوند
-
چاقو در آب
1390/05/13 03:22
لااقل هیچ چیز نداشته باشد چاقوی آلوده به خون روح الله داداشی و غیره و غیره ای که نمی شناسیمشان و توی کوچه و خیابانهای همین مملکت قربانی می شوند را می شوید. غم و ترس همراهش، ترس نا امنی اش را در طراوتش می شوید. چه می شود گفت به شما که نمایندگان جیبهای خودتانید. نمایندگان نان به نرخ روز خور ریش و داغ پیشانی و دستمال...
-
[ بدون عنوان ]
1390/05/12 03:34
کفر از من و عشق از من و زنّار از من دل از تو و دین از تو و ایمان از تو ابو سعید ابولخیر
-
اگه راس میگی زبونتو ببینم
1390/05/10 18:34
برای زبان های که در می آوردیم برای هم دلم تنگ است. برای زبانهایی که سند روزه بودنمان بود. تصور کن. چند تا بچه که به هم می رسیدند بعد از چند ثانیه می دیدی همه دهان باز کردند و زبانشان را هی نشان هم می دهند. تصویر خنده داری ست. دلم برای تصاویر خنده دار آن روزها تنگ شده.
-
[ بدون عنوان ]
1390/05/09 03:54
مگر نمی شود گفت آخرم مگر نمی شود گفت آخرش این آخرت چرا آخر توست؟ از مجموعه ی عکس با گیوتین_ صدرالدین انصادری زاده
-
ای صدای تو وحی
1390/05/06 04:01
ای صدای تو استامینوفن صدای تو هروئین در رگ هایم صدای تو قرآن قرآن قرآن... الیاس علوی
-
چه مومنانه...
1390/05/05 07:53
دیدن تو دینم، آئینه ات آئینم.
-
دید ار
1390/04/31 04:57
چشمان تو، عینیت نگاه من.
-
فندکی از جیب مردگان تو
1390/04/17 03:41
پیراهنم بوی قبرستان می دهد. دکمه ی یقه ام را باز گذاشته ام. که اگر آفتاب از آنطرفی در آمد که من غروب می کنم، سری به کفنم بزند. سینه ام را شرحه شرحه ببیند از فراق. دلش بسوزد. برود. سر به کوه بگذارد. شب شود. توی قبرم دراز بکشم و کم کم بخوابم شاید به خوابم آمده باشی. و گفته باشی سیگار آتش است بگذر از آتش. و من گفته باشم...
-
پول برق جدا...
1390/04/13 12:09
با این مثل که میگه زن چراغ خونه ست موافق نیستم. نه که منکر حضور روشنایی بخش زن به هر خونه ای باشم ها نه؛ حرف اینه چراغ یه کلید یا پریزی چیزی داره که هر وقت واقعا نیازی نداشتی خاموشش میکنی. مخصوصا تو این وضع هدفمندی یارانه ها.... والا
-
توضیحی
1390/04/11 17:30
فکر کنم یه ترکه هم بشه زندگی کرد. فوقش کمتر کار می کشیم ازش. دیگه خسته شدم. وقتی مثل این سیامک تو تنها دو بار زندگی می کنیم میگم من یه مرده م، همه یا میگن دوباره تیریپ برداشت یا اصلا باور نمیکنن. معلومه که باور نمیکنن. اصلا کی کیو باور می کنه این روزا. فروغ میگفت که اسم اون کفتره که از قلب این ملت پریده ایمانه. هیشکی...
-
یخ نیست انگاری سنگه می سم، باید خورد شه...
1390/04/11 04:54
دستش را به گردنش می کشید تا آن تکه یخ مانده در گلویش را آب کند. یوزپلنگانی که با من دویده اند ـبیژن نجدی
-
پلک خواهم بست
1390/04/09 03:38
داشتم فکر میکردم افسردگی در من اتفاق تازه ای نیست. بهترش را بگویم این است که اصلا اتفاقی نیست. همیشگی ست. حالا یک عده از دور و بری ها می گویند کرم افسردگی دارم و از این احساسات به صورت مازوخیستی لذت می برم و عده ای هم می گویند خیلی همه چیز را بزرگ می کنم و عده ای هم مسخره می کنند. برایم فرقی نمی کند که چه عده ای چه...
-
از نیامدن تعارفات
1390/04/08 13:16
ــ چه شلوار قشنگی داری. _ممنون، قابلتو نداره. _درش بیار!
-
[ بدون عنوان ]
1390/04/08 10:09
همه جای تو برایم قدغن بود، جز همین جای خالی ات که توش غلت می زنم... حبیب محمدزاده
-
خدا مرگت بده
1390/04/07 11:40
نمیدونم چه مرگمه. یه مرگ ادامه داره که هی راه میره تو منو آهنگای دس متال و دوم متال گوش میکنه. دلم می خواست یه ام پی تری پلیری چیزی داشتم که پرش می کردم از دووم و راه می افتادم تو شهر از الان تا نمی دونم چه وقتی. همینجوری راه می رفتم ادامه دار تو شهر. می شدم مرگ ادامه دار این شهر...
-
اینکه می گذرد شاد باش اینکه تموم میشه می سم
1390/04/07 02:59
خدایان به ما حسودی می کنند، چون که ما فانی هستیم... از فیلم تروی
-
[ بدون عنوان ]
1390/04/06 06:51
داستانی از حمید شریفی طنزی که به تلخی زندگی است را می شود درآن دید: صدفهای بندر عباس
-
شعار بده عزیزم
1390/04/04 16:31
زهراسادات خواهر زاده ی دو ساله م کنارم نشسته بود که یهو یه نیمچه بادی از معده ش در رفت. یه نگاه به من کرد. بعد گفت: توپ تانک مسلسل دیگر اثر ندارد. والا
-
احکام تجاوز
1390/04/04 02:07
بند اول: اگر یک نفر به یک نفر تجاوز کند، حکم این است که شخص تجاوزشونده به فرد تجاوزکننده تجاوز کند تا عدالت برقرار شود. (یادآوری: یارویان به برابری همهجانبهی زن و مرد معتقدند) بند دوم: اگر دو نفر به دونفر تجاوز کنند، حکم این است که شخص تجاوزشوندهی اول به فرد تجاوزکنندهی دوم و شخص تجاوزشوندهی دوم به فرد...
-
بند بند و بنده بنده نکن می سم
1390/04/03 04:22
آزادی چیزی نیست که آن را به کسی هدیه کنند. می توان در یک کشور دیکتاتوری زندگی کرد و آزاد بود. فقط کافی ست تا علیه دیکتاتور مبارزه کرد. مردی که با مغز خودش فکر می کند آزاد است. مردی که به خاطر آنچه که بر حق می داند مبارزه می کند آزاد است. برعکس می توان در آزادترین کشورها زندگی کرد و با این وصف اگر آدم باطنا منفی باف و...
-
[ بدون عنوان ]
1390/04/01 06:15
..هنوز درد دارم. فکر کنم خوب نمرده باشم... حبیب محمدزاده
-
قلاف کن می سم
1390/04/01 06:13
در جنگ آدم ها باید زنده بمانند تا بجنگند. اگر آدم ها زیاد بمیرند جنگ تمام می شود. عزیزترینم! چقدر دنیا بعد از ما تنها خواهد بود. پیراهن خالی مرا می پوشی. پیراهن خالی تو را می پوشم. تفنگ خالی مرا شلیک می کنی. تفنگ خالی تو را شلیک می کنم. حبیب محمد زاده
-
قهوه ترک۱
1390/03/31 06:37
تلخی را دوست ندارم. قهوه ترک تنها تلخی ست که می خورم. قرار می دهد به آدم در بیقراری اش. مثل چشمهای معشوق که قرار عاشق است که وقتهایی که تلخ در تو نگاه کرده تو بیقرار شدی. وجه تسمیه این موضوع یعنی مکافات:کافه و کافی و این حرفهاست...
-
از هر جهت...
1390/03/30 08:23
توده پرفشاری از هر جهت و بی جهت وارد جو من شده. پیش بینی می شود تا مدت زیادی هوایم منصفانه نباشد
-
از حاشیه ی حواشی
1390/03/29 05:30
حواشی عشق، حواشی اشتباه، حواشی داغ این روزها که مثل آفتابی ظالم به هیچ سایه ای حتی در حاشیه اجازه ی وجود نمی دهد، حواشی اتاق و خانه، حواشی کتاب ها، حواشی نوشته ها وننوشته ها، حواشی جمله ها، حواشی کلمات، حواشی حروف، حواشی هیچ.
-
عرض سلام و ادب و احترام دارم...
1390/03/28 08:57
توی بی خوابی این روزها و این ساعت ها و الان که دیگر حسابی صبح شده و نمی توانم حتی توی اتاق تنگ و تاریکم خودم را گول بزنم که "نه شب است هنوز می توانی توی تاریکی بزنی به دل خواب" یکهو و بی دلیل یاد شعر خواندن و شعر خوانی و این حرفها افتادم. فکر کردم به خودم وقتی می روم پشت تریبون و حسابی حالم به هم خورد. فکر...
-
آتیش داری می سم؟
1390/03/28 04:45
_شب رو باید بی چراغ روشن کرد مادر_ علی حاتمی
-
آنچه می شکند دل است و آنچه پایدار است خودخواهی
1390/03/27 21:20
آنچه احوال مرا دارد ثبت میکند دل است. جای شکرش باقی ست که سه تارها ثبت احوال ندارند و اگر دلی شکست می شود بی نامی را به نام سه تارت کنی.