تامّلات و تحمّلات
تامّلات و تحمّلات

تامّلات و تحمّلات

پول برق جدا...


با این مثل که میگه زن چراغ خونه ست موافق نیستم. نه که منکر حضور روشنایی بخش زن به هر خونه ای باشم ها نه؛ حرف اینه چراغ یه کلید یا پریزی چیزی داره که هر وقت واقعا نیازی نداشتی خاموشش میکنی.


مخصوصا تو این وضع هدفمندی یارانه ها.... والا
نظرات 24 + ارسال نظر
احمد 1390/04/13 ساعت 12:42

زن به احساسی لزج می ماند که آرام در او فرو می روی و

شبیه رخوت بعد از شهوت از او بیرون می آیی.

نخیرم.. زن چشم و چراغ خونه ست... این نگاه ها هم ابزاریه به زن...

ح.س 1390/04/13 ساعت 13:10

عجججججججججججب...موجوداتی هستین شما مردها....

مردا؟ موجود؟

تی تی 1390/04/13 ساعت 19:02

چیه حالا؟ همچین میگید انگار زن دارید؟ همونشم ندارید که!

فکر کردن و اظهار نظر کردن که زن نمی خواد که..

بعدشم به خاطر همین وضع یارانه هاست ما زن نمی گیریم ... والا

چطو هدف من نکری!! جف جف آپ می کنی! هار شدی هان؟
بدهم تا برادران سپاه...!
کم مصرفش که میگن پیدا نمیشه! مگه اینکه مدل شمع شو گیر بیاری اونم بدون آپشن! نه کیسه هوایی نه ای بی اسی چیزی...

لا اله الا الله ...

ایلیا 1390/04/14 ساعت 14:28

محض خاطر این یارانه هام باید یه فکری به حال کلید و پریز این روشناییه خونه بکنن!

والا...

احمد 1390/04/14 ساعت 14:51

یه جوابی دادی که ترکوندی مارو. مثل اینکه هنوز مکر

این مکاره های روزگار رو ندیدی.امیدوارم هیچ موقع نبینی.

.. والله خیر الماکرین... مکر واسه آدمیزاده خیلی جنسیتش فرقی نمیکنه...
خدا بدشو نصیب هیچکی نکنه..

ح.س 1390/04/14 ساعت 18:48

خوبه که شما جواب "احمد خان"رو خیلی خوب دادید که دیگه نیازی نیست من از حیثیت خانمها دفاع کنم ...از همینجا مراتب سپاس...!

احمد از دوستان بی شیله پیله و صاف و ساده و صادق منه... واین حرفش هم از صداقت و سادگیشه نه از بد طینتی و ... من هم چون می دونستم اینه نظرشو نمایش دادم و اگه جز این بود به هیچ وجه اینکارو نمی کردم...

leer 1390/04/14 ساعت 21:20

زن به احساسی لزج می ماند که آرام در او فرو می روی وشبیه رخوت بعد از شهوت از او بیرون می آیی.


چی بگم به آدمی که اینو نوشت تو نظرات چند پست پیش ؟

انقدر ابزاری نگاه نکن. اینو تو نوشتی و احمد نوشت هنوز مکر این مکاره های روزگارو ندیدی ...

و با چه افتخار و احساس گنده بینی ای اینو افاضه کرد ...

چرا هیچ خری نمیفهمه این واکنش طبیعی به یه عمر چاپیدن روح و جسم و فکر و آرزو و امید و ......

هوس هوای تازه است ........................

که تازه اگه هست یه عاملی داره و اگه هست ینی یه کمبودی هست ...

که مثال نقضش کم نیست ... که حکم دادن و تعمیم این حرف به کل جماعت نسوان مث همون بحثهای به دور از روشنفکری - زبونم لال - راننده تاکسیاس ...

که این ینی تو فکرت هنوز همون راننده تاکسیه است ، کلمه هاتو شستی ، سر و تهشو زدی ،
پهنش کردی رو بوم روشنفکری ....

لحظه ای که مرد تو اوج نیازش به زنه و تو اوج لذت بردن ازش ، اگه یهو همه چی رو غیب کنی و اون آدمو تو
همون وضعیت وسط یه مکان عمومی ول کنی ، دیدنش بدجور خنده داره !

مث بچه ای که آبنباتشو از دستش گرفتی و داره جای خالیش تو دهنشو با زبون لمس میکنه . شاید پیداش
کنه اون گوشه کنارا ....

اونوقت هم اگه مردی ، یاد این حرفات و مکاره های زمان باش احمد . . .

۱. به صداقت و پاکی این حرفای احمد شک ندارم و اینا نظر شخصیشه لابد طی مشاهداتو تجربیات و دریافتش از جهان... و نظر شخصی ای که از سر صداقت و سادگی باشه برای من کاملا محترمه هر چنر اگر مخالفش هم باشم...
۲. به ایشون توهین نکن... از دوستان خوب منه و می دونم که از سر بدجنسی این حرفا رو نزده...
۳. کلا انسان چه زن چه مرد اگه بخواد بد باشه بده... من تفکیک جنسیتی نمی کنم هر کسی می توه خوب باشه یا بد... من هم اگه جواب احمدو دادم به خاطر این عقیده مه نه به این دلیل که اونو زیر سوال ببرم.. احمد کارش درسته شما نمیشناسید فکر می کنید از بدی اینو گفته...
۴. این ژست من در دسته ی تنقلات ذکر شده و قرار بوده به خنده باشه نه به این جدی بازی... پس بیخیال کلا..

ققنوس 1390/04/14 ساعت 23:08

عجب
البت از این ضرب المثل ها زیاد
مثلا میگم
گهی زین به پشت و گهی پشت به زین!

ربطشو نفهمیدم... موش هم تو سوراخ نمی رفت جارو به دمش می بست هم میگن...

احمد 1390/04/15 ساعت 09:41

روی صحبت من با میثم بود و یک درد دل دوستانه با او و حرفی نبود که دیگران بخواهند راجبش قضاوت کنند یا نظر بدند.پس فقط میثم گوش کنه.بقیه گو شاشونو بگیرن:

انسان به امید زنده است و گاهی به یک قرار ملاقات.او نمی ایدتنها به خاطر اینکه زجرت بدهد و تو احساس خستگی و مرگ داری.و تو آنقدر سیگار می کشی که جایی برای نفس کشیدن نمی ماند.تو کوتاه می ایی از زندگی.روبروی تنهایی می نشینی و زل می زنی در خودت.دلت می خواهد توی یک جعبه جا شوی.لجن به رگ هایت نشت می کند و داری خزه می بندی.آنوقت آرام پیش خودت می فهمی که:زن به احساسی......

به قول خودت اینکه گفتی اصلا ایدئولوژیک نبود و فرمیک بود و قرار نبود اینجوری برداشت شه ... حالا..

والا ؟؟؟؟ دیگه چی ؟؟؟؟ بگو خجالت نکش

بابا شوخی و طنز و این حرفا بود .. چرا قاطی م یکنید واسه آدم...

عاطفه حیدری 1390/04/15 ساعت 11:24

به قول بابا برقی-یادش بخیر-هرگز نشه فراموش لامپ اضافی خاموش!

لامپ اضافی؟ کیه که و تو این هدفمندیا لامپ اضافی داره ...

عاطفه حیدری 1390/04/15 ساعت 11:26

راستی یادم رفت:
رفع کسالت شد ایشالا؟ تفکراتتون به قول پنگول داغان بود..

ممنون... سعی به بهتر شدن دارم...

دیش دیری دین 1390/04/15 ساعت 11:50

کاشکی دنیا
کاشکی دنیا
واسه یک شب مال من بود.

لا لا ی لا ی لا لا ی لا ی لا لا لا لا لای

شله شله ...

leer 1390/04/15 ساعت 12:02

بی خیال بی خیال بی خیال ...
باشه ...
بازم بی خیال میشیم .
هرچی دلتون میخواد بگید و بشنوید و اسمشو بذارید شوخی و تنقلات و .... !
آخه میدونی چیه ؟ مشکل اینه که از اینور که با اونوریا شوخی بشه جنگ جهانی راه میفته ولی خب از اون طرف ... بله دیگه .
بازم حق با شماست .
ولی خدایی آدم وجدانشو قاضی کنه نه همچین حرفها و بحثهایی پیش میاد نه نیازی به جواب دادن و نه چه و چه و چه .....

خوش باشی نویسنده ی میانه روی تاملات و تحملات !

اینور کودوم وره اونور کودوم ور... اصلا چراقضیه ور ژیدا کرده ... والا نه من ادعایی دارم در این باب نه این ژسته چیزی جز کنایه ای به وضع اققتصادی مملکت بوده... خدا شاهده...
شما خودتو ناراحت نکن ... من معذرت می خوام اگه جسارتی شده...

امان از این هدفمندی که زده مخ همه رو ترکونده پاشونده رو کاغذهای قبض مبض....
با سلام. اگه توضیحی بود نه توصیفی، براتون آرزوی سلامتی و بهبودی معمول رو دارم
در ضمن نیازی به خاموش کردن نیست.. این روزها خود برقها خوشان می روند!

اینم میشه... هی خود برقا برن و خودشونم بیان

ممنون سعی دارم که بهتر بشم...

چه بزن بزنیه اینجا! یه سری به ما بزن!

به زن؟ به زن چی گفتی ها ها هان؟

سلام
هر جا هستی و هر چی می نویسی ما میایم سراغت!
بعد از یک غیبت طولانی برگشتم
با شعری دربارۀ بحرین
حتماً بخون و نقد کن
یا علی
در ضمن با افتخار لینک شدی!
در ضمن از این که به مراسم ازدواجمون نیومدی دلخوریم!

شرمنده م حامد عزیز... خودت که می دونی بم بودم و نمی تونستم بیام..
ایشالا جایی جبران کنم ... حتما الان میام میخونمت ..

ح.س 1390/04/15 ساعت 18:35 http://streetwalks.blogfa.com

به روز شدیم
یک سوال

؟

سلام می سم جان!

هر وقت به زن فکر میکنم تهش به این نتیجه میرسم که موجود عزیزی ست. آنقدر عزیز که ... چی بگم والا!!!

ممتد باشی رفیق!

سه نقطه میذاری که مورد حمله و اتهام به زنا قرار نگیری هان... خودت ممتد باشی..

هانیه مزاری 1390/04/16 ساعت 12:52

زن اگر نباشد هم باز روشنایی خانه ست ...

جدی؟ میشه راهماییمون کنید

زن؟!
زن؟!؟!
واقعااااااااااااااا زن!؟؟!!؟؟!!!
من که نمی تونم هیچ نظری بدم،خطرناکه،می شنون
ولی در مورد هدفمندی رایانه ها باید بگم...بگگگگم...امممم،واسه اینم چیزی ندارم بگم

اما در کل روشنایی چیز خوبیه

روشن باشید تا هر موقع که دوس دارید

ترس نداره پسرم...

انصاری 1390/04/22 ساعت 11:58 http://trueman.blogfa.com

درود
میثم ِ اینجا اما خیلی فرق می کند
شیرین ترید اینجا!

"یاد باد آنکه زما وقت سحر یاد نکرد"

ارادتمندم دوست عزیز...
لطف داری...
ببخش اگه نبودم...

زی 1391/03/01 ساعت 21:16

یک بار دوستی گفت: چراغ‌های خاموش روی پنجره‌ها بند نمی‌شود حتمن خانه‌ات فقط دیوار است با انبوهی از کلیـــد‌های خــاموش!!!!

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد