تامّلات و تحمّلات
تامّلات و تحمّلات

تامّلات و تحمّلات

خدا مرگت بده


نمیدونم چه مرگمه. یه مرگ ادامه داره که هی راه میره تو منو آهنگای دس متال و دوم متال گوش میکنه. دلم می خواست یه ام پی تری پلیری چیزی داشتم که پرش می کردم از دووم و راه می افتادم تو شهر از الان تا نمی دونم چه وقتی. همینجوری راه می رفتم ادامه دار تو شهر. می شدم مرگ ادامه دار این شهر...

نظرات 15 + ارسال نظر
می سم 1390/04/07 ساعت 11:50

thousand years of oppression_amon amarth

می سم 1390/04/07 ساعت 11:51

der morgen danach_lacrimosa

[ بدون نام ] 1390/04/07 ساعت 11:52

Across the rainow bridge_amon amarth

می سم 1390/04/07 ساعت 11:53

victorious march _ amon amarth

می سم 1390/04/07 ساعت 11:57

Empyrium - Dying Brokenhearted

می سم 1390/04/07 ساعت 12:07

Empyrium - The Sad Song Of The Wind

می سم 1390/04/07 ساعت 12:28

من کیم؟‌یه در به درـ‌شروین نجفیان...

من کیم؟‌یه در به در گمشده ی محله ها
پشت پا خورده ترین صدای شهر بی صدا
از کجا؟ جنوب شهر اونجا که بن بسته نفس
اونجا که خوا بو خیال زندونی میشه تو قفس
وسط یه ضربدرم خونه به به دوش و خسته
توی چارراهی که از چهار طرف بن بسته
من کیم؟ یه پاپتی پر از سوال بی جواب
صد تا جاده دیوار نقاشی کردم توی خواب
دیوارا قایم شدن اونوره ژرده های رنگ
عمریه که دلخوشم به این دروغای قشنگ
وسط یه ضربدرم خونه به دوش و خسته
توی چاررهای که از چهار طرف بن بسته
خود من اینجارو ساختم دیواراش کار منن
رنگارو پاک می کنم بین که نعره می زنم
خود من دیوارای زندونمو ساختم آره
من خودمو تو یه چاردیواری انداختم ..
من کیم؟‌
وسط یه ضربدرم..

احمد 1390/04/07 ساعت 14:26

دل من هم بد جوری گرفته.دلم می خواست یه سفربرم

که این من همراهم نباشه.این من دربدر, این من

هرزه گرد ,........... .

"سر برده در گریبان بی خود تر از همیشه"ام رفیق.

این منه در به در... این منه هرزه گرد... احمد چیکار کنیم آخه...

سلام خیلی زرنگید خودتون واسه خودتون نظر می ذارید بعد آدم نگاه می کنه می بینه ۷ تا نظر گذاشتن بعد صفحه رو باز می کنه می بینه خود مدیر وبلاگ بوده البته مهم نیست !
پیشنهاد می کنم کاری رو که گفتید انجام بدید همون ام پی ۳ پلیر و پیاده روی و و.... . به خصوص با پیاده رویش موافقم هر ساعتی هم که دلتون خواست برید شکر خدا شما پسرید و بعضی خطرات برای شما نیست. آزاد و راحت... کسی هم نمی گه برای بیرون زدن از خونه حتما باید دلیل داشته باشی!!!
البته هرجور خودتون می دونید من دیدم یه تصمیمی دارید ولی انگار مردد هستین گفتم تشویق کنم

پس بی زحمت این ام پی تری پلیرشو شما بخرید هدیه کنید به من چون ندارم...

دعوتید رسمـــــــا
"رج به رج"

این از اون پستاس که صاحبش فقط هی میخواد نظر بذاره واسه خودش.. تجربه ی باحالیه..
مرگ ادامه دار این شهر ...
همینجوریشم مرگ پرسه میزنه تو کوچه هامون...

یکی به مرگا اضافه شه چی میشه مگه...

عاطفه حیدری 1390/04/07 ساعت 18:45

یه مرگ ادامه دار...


اومدم بگم دعوتین(رسمی)

تو بی کانتینیو...

ح.س 1390/04/07 ساعت 19:18

نه با اینا که میشه گفت نمیشه ساخت..چطور میخواید یه خیابون گردی رو باهاشون تقسیم کنید؟!

شما نمی سازید... من میسازم...

با سلام و احترام

کارم چقدر اصلاح شد؟‌ آیا فرقی کرد؟‌ تشریف بیارید


جالب بود.. یاد بی کلام خودم افتادم..

تکتم حسینی 1390/04/09 ساعت 02:01

دردهایی هست که از آنها گریزی نیست....

زی 1391/03/01 ساعت 21:19

یک پیاده‌روی بلند چیزی شبیه گاندی تا پارک ساعی یا اصلن ونک تا خود کافه شوکا را تنهای تنها بهار دل‌نشین شنیدن... آه می‌سم! بیزاری مرا از «بودن» همین پیاده رو کِشـــ می‌دهد تا موقع برگشتن کمی حس «نبودن» جایش را بگیرد...
آهنگ پخش کن جیبی را بخر! کلکش را بکن می‌سم!!

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد