خوش اومدی رفیق... دلتنگیم خراب! بوق نزدی چرا اومدی؟! ممد رفیعی نبود مهدی بالای سر کی میرفت شبا بیدارش می کرد؟ اونم با صداهای ناهنجار شکسته...؟
آخه تو جمع ما کی به جز رفیعی بود که سرشو بذاره رو بالش بخوابه؟ کسی نمی خوابه که ... بعدشم ما جمعمون تو خونه دیگه تشکیل نمیشد ... اونا نشست تخصصی تحلیل سوره ی ناس رو در باغ می گرفتن ؟
آخ آخ .. شرمنده باز مزاحم اوقات شدیم . یکی هم بعد از ویرگول ، قبل از عینیت . داداشم ویراستار که مفت نریخته آخه . حواستو جمع کن حظ بصری هم ببریم دیگه ! آباریکلا !
بعد از ویرگول اسپی ستو قوانین ویراستاری به جاست که ویراستر جون داداش... این تن بمیره داری گیر الکی میدی
سلام ضمن عرض رسیدن بخیر میخواستم ببرسم این برورش شتر مرغ درآمدی هم دارد یا خیر؟(ببخشید کیبوردم ب نداشت)
ضمن عرض تقدیر وتشکر از همه ی کسانی که در این مجلس شرکت کردند وسیله ی ایاب و ذهاب در مقابل مسجد حضور دارد باعث شادی آن مرحوم بازگشته... والا عرض کنم این روزا نون تو شترمرغه.. همه چیش به کار میاد...
من که خواهرم ! ولی همه داداش دینی ایم ! گویند ! ببین دو تا چیزو برا روشن کن . ۱ چرا بعد از د و ار فاصله گذاشتی ؟ ۲ بعد از ویرگولت دو تا اسژیس گذاشتی که این عدم رعایت تقارنه .من اصلا قواعد نگارشی رو بیخیال میشم به چشمم اعتماد میکنم ! ولی خدایی باحال مینویسی .
اوا خواهری شما؟ ثورو؟ خواهر زورو؟ خوشوقتم...
1. دید به تنهایی معنی نگاه می دهد فعل ماضی از مصدر دیدن است و می شود هر جور خواندش... من با جدا کردن ار دیدار خواستم برجسته تر نشان دهم این دید را ... احتمال هم موفق نبودم... 2. اگه دو تا اس÷یسه که شما درست میگی من هم معذرت می خوام. 3. ممنون نظر لطف شماست که حسن دید دارید به نوشته های من ...
دیدار ، چشمانی که عینیت نگاهی شده اند ، بوقلمون! پیراهنی که هست و قبر و کفن و آغوشی که یقینا نشاید که باشد ... شاید که بگویم اینجا جای جالبی باشد باید (خواهر ثورو برس به داد این واژه های بیگناه) راستی رسیدن بخیر. سلام . جسارتا چه شکلک های جلفی پشیمان شدم. بدرود.
به سلامتی برگشتین
دیدار.....چشمتون روشن.....
سلامت باشین...
چشم دلتون روشن...
دقیقا..
خوش اومدی رفیق...
دلتنگیم خراب!
بوق نزدی چرا اومدی؟!
ممد رفیعی نبود مهدی بالای سر کی میرفت شبا بیدارش می کرد؟ اونم با صداهای ناهنجار شکسته...؟
آخه تو جمع ما کی به جز رفیعی بود که سرشو بذاره رو بالش بخوابه؟ کسی نمی خوابه که ...
بعدشم ما جمعمون تو خونه دیگه تشکیل نمیشد ... اونا نشست تخصصی تحلیل سوره ی ناس رو در باغ می گرفتن ؟
سلام،رسیدن بخیر،
چه عجب!
دیدار؟ چه خوب(لبخند)
منتظر حضورتون هستم دوست عزیز.
سلام ممنون
دید دید دید ار... والا
حتما میام م یخونم شعرتون رو ...
رسیدن به خیر
ممنون
سلام .
میگن اول بگو رسیدن بخیر .
رسیدن بخیر !
داداش یه اسپیس ناحق وسط دال و الف دیدارت جاخوش کرده .
ورش دار که ما اعصابمون بلور چینیه !
ممنون داداش...
ولی جون داداش این اسپیس بین دید و ار نا حق نی... خودم گذاشتمش..
آخ آخ ..
شرمنده باز مزاحم اوقات شدیم .
یکی هم بعد از ویرگول ، قبل از عینیت .
داداشم ویراستار که مفت نریخته آخه .
حواستو جمع کن حظ بصری هم ببریم دیگه !
آباریکلا !
بعد از ویرگول اسپی ستو قوانین ویراستاری به جاست که ویراستر جون داداش... این تن بمیره داری گیر الکی میدی
سلام ضمن عرض رسیدن بخیر میخواستم ببرسم این برورش شتر مرغ درآمدی هم دارد یا خیر؟(ببخشید کیبوردم ب نداشت)
ضمن عرض تقدیر وتشکر از همه ی کسانی که در این مجلس شرکت کردند وسیله ی ایاب و ذهاب در مقابل مسجد حضور دارد باعث شادی آن مرحوم بازگشته...
والا عرض کنم این روزا نون تو شترمرغه.. همه چیش به کار میاد...
من که خواهرم !
ولی همه داداش دینی ایم !
گویند !
ببین دو تا چیزو برا روشن کن .
۱ چرا بعد از د و ار فاصله گذاشتی ؟
۲ بعد از ویرگولت دو تا اسژیس گذاشتی که این عدم رعایت تقارنه .من اصلا قواعد نگارشی رو بیخیال میشم به چشمم اعتماد میکنم !
ولی خدایی باحال مینویسی .
اوا خواهری شما؟ ثورو؟ خواهر زورو؟ خوشوقتم...
1. دید به تنهایی معنی نگاه می دهد فعل ماضی از مصدر دیدن است و می شود هر جور خواندش... من با جدا کردن ار دیدار خواستم برجسته تر نشان دهم این دید را ... احتمال هم موفق نبودم...
2. اگه دو تا اس÷یسه که شما درست میگی من هم معذرت می خوام.
3. ممنون نظر لطف شماست که حسن دید دارید به نوشته های من ...
سلام
شب راچگونه روزمی کنی
یامثل من همش شبه
آه می سم
آفتابی درراه است وپیغامی درگلوی فضا.
شب و روزم یکیه کیومرث... کجایی کیومرث کیومرث شاعر دیوونه... دلم تنگته...
...
...
دیدار ، چشمانی که عینیت نگاهی شده اند ، بوقلمون! پیراهنی که هست و قبر و کفن و آغوشی که یقینا نشاید که باشد ...
شاید که بگویم اینجا جای جالبی باشد باید (خواهر ثورو برس به داد این واژه های بیگناه)
راستی رسیدن بخیر. سلام . جسارتا چه شکلک های جلفی پشیمان شدم. بدرود.
ممنون
...
چهر بی چهره ات
مدام چهره می گیرد
چهرگی و زندگی
رسم آیینه و جیوه کینه ست
حکایت حسادتی از روی جسارت
هنگام طهارت؟
سلام می سم جان!
رسیدن بخیر...
سلام مصطفی جون... ممنون... بیا تو رو خدا از اون کنج عرفانی بیرون ما رو هم ببین...
و عینیت نگاه من،همان چشمان تو
البته با اجازه :)
اختیار دری علی جون... مخلصم...