تامّلات و تحمّلات
تامّلات و تحمّلات

تامّلات و تحمّلات

دهانم بسته است فاطی

...

من داد زدم "چشمهایش" 

فکر کردند علوی ام
تازیانه ام زدند
فاطی
فاطی 

بیداری؟

... 

احمد بیرانوند

نظرات 2 + ارسال نظر

ما هیچ ندانستیم بیداریمان از خواب
گفتند که بیدارید گفتیم که بیداریم

منزوی

نه طاقت خاموشی نه تاب سخن داریم...

عاطفه حیدری 1390/05/15 ساعت 02:17

خواب نیستم،صدای گرگ می آید...

شب قدری ست برای خودش...

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد