ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | 2 | 3 | 4 | 5 | 6 | |
7 | 8 | 9 | 10 | 11 | 12 | 13 |
14 | 15 | 16 | 17 | 18 | 19 | 20 |
21 | 22 | 23 | 24 | 25 | 26 | 27 |
28 | 29 | 30 | 31 |
۱
سوار
باخنجری از ابریشم
عاج ؛ پیچیده بر ترمه ی برفی.
شمشادی که بلند نیست ؛ مطول است.
۲
بی گمان
تو برای مداوای انزوای من
مر گ را باید در استوائی ترین قاره ی آفتاب
که مشرق نوبنیادش را
از تکان کتف های گندمگون من
خواهد شناخت
از عزیمت خود شرمگین کنی .
۳
نه نه نه
تو تنها اقاقیای یادبود منی
که بخاطر مزار نروئیده ای.
۴
تابوتی از مفرق
که در باران ها زنگ نمی زند و بر شانه ها
به سبکی ی ستاره ی ستوانی روستازاده ست،
در فرصت این شمشاد
تشیع می شود
و با صفیر خاموش چشمی
مثلث تنهائیم بهم می ریزد.
می سم خیلی قشنگ بود ممنون
فقط این آخراش ستاره سوانی یعنی چه؟
ببخشید توی تایپ یه ت جا افتاده... ستوانی...
هر جا که باشد شعر هایش تابوت مرگ را رقم می زند
امیدوارم سوار باخنجری از بهار طراوت و تازگی را به قلبت وارد کند
علیک سلام،
شرمنده،پابرهنه وارد شدم،
انشاا... خدمت با خوبی و خوشی تموم بشه.
این نیز بگذرد.
اختیار داری
شما صاحب اختیاری ...
تازگیا بابا هم شدی صاحب اختیارتری
مقامت نزد ما رفته بالاتر
ایشالا که به خوبی بگذره ... به دعای شما...
جریان امضا کردن بیانیه ی شعر حجم توسط اردبیلی از زبان خودش خیلی بانمک و بامزه بود :) توی دانوش چاپ شد ، نمی دونم هنوز هستش یا نه
کتاب بهرام اردبیلی که هم مصاحبه با اردبیلیه هم این چند تا شعر مونده ازش توش چاپ شده توسط نشر تپش نو چاپ شده و این جریان امضا کرده بیانیه شعر حجمم توش هست... کلن یه صداقت عجیب غریبی داره اردبیلی تو حرفاش که آدم توش می مونه...
شعر زیبا بوود و انتخاب خووبی بوود.