تامّلات و تحمّلات
تامّلات و تحمّلات

تامّلات و تحمّلات

از ایزوله گی


به کتابهای بغل دستم توی کتابخانه نگاه می کنم. فرصتی برای دیدن تنهایی. تنهایی نویسندگان هنگام فکر کردن به جملاتشان. تنهایی شان هنگام نگارش. تنهایی شان هنگام چاپ و هنگام امضا دادن و چاپ ها بعدی و ترجمه و ...
تنهایی مسری که کتابها را تنها کرده. و خواننده را تنها می کند. هر کسی به همان طرز که تنها بوده با افکار و عقاید و امیال و احساساتش همانطور عطسه می کند، سرفه می کند توی کتابش. و این ویروس تنهاییش عجیب مسری ست. کتابها ناقل اند. ناقل تنهایی. هر نویسنده ویروس مخصوص به خودش را دارد. اینطور دیگر ایزوله بودن جهان من و مای خواننده رنگ و بویش را از دست می دهد. چون تنهایی خودمان را پیدا نکردیم تنهایی دیگری را کلمه به کلمه تزریق کردیم.
فقط یک راه می ماند آن هم اینکه هر ویروسی واکسن باشد. هی چند روز تنهایمان کند به شکل خودش و تمام شود. تا برسیم به ویروس خودمان و بیاریمش روی کاغذ. به او فکر کنیم. کلمه بدهیم.
جا بدهیم بزرگش کنیم و منتشرش کنیم. ویروسی که امضای خود آدم پای آن باشد.

نظرات 3 + ارسال نظر

همیشه دوست دارم بعد از خوندن مطالبی که می نویسی نظرم رو بگم اما معمولا اینقدر نوشته هات جالبه و حرف نداره! که حرفی نمی مونه برای گفتن و از اینکه فقط بگم جالب بود هم خوشم نمیاد
من وفتی صدسال تنهایی مارکز رو می خوندم همین حس رو داشتم انگار با قویترین ویروس تنهایی درگیر بودم. در نتیجه کاملا می فهممت!

خواهش می کنم لطف داری... اما همیشه نظر دوستانی که واقعا می خونن اراجیف منو دلگرم کننده س... حتی شده به یک تعارف معمول...
ممنونم...
خوشحالم که می فهمی ام...

سلام
چقدر درست گفتید و چقدر زیبا درک کردید ....و تونستید ان کلمه هارو طوری کنار هم بچینید که خواننده کاملا درک کنه!
بودن در لابه لای کتابها ...هر برگش ....در کنار انتقال مطالب حس درونی و حقیقی نویسنده رو میتونه منتقل کنه و صدالبته که اینکارو میکنه....من بارها چنین احساسی رو داشتم و این احساس تا چند روز هم با من مونده....نوشته اتون من رو یاد لحظه هایی انداخت که در کتابخونه و با نگاه کردن به کتابها چندین دقیقه داشتم به همین موضوع فحکر میکردم...به تنهایی نویسندهای این کتابها در لحظه های زندگیشون با تمام روحیاتشون....چقدر زیبا وصف کردید...شاید این مطالب رو کسایی به خوبی درک کنن که عاشق کتاب و مطالعه هستن....
از وبلاگ پر از مفهومتون لذت میبرم و پستهاتونو که عمیق هستند دوست دارم ...
موفق باشید

خواهش می کنم
لطف دارید
سلامت باشید ...

سعید ایلخانی زاده 1391/04/19 ساعت 02:14

ما منتظر ویروست هستیم
هیچ جا نمیریم همین جا هستیم
خیلی خوب بود بارکلا...با همین وبلاگت ویروسی مون کردی داداش

عطسه می کنیم تو صورت وبلاگامون هی ویروسی میشم...
نوکرم داداش...

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد