ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | 2 | 3 | 4 | 5 | 6 | |
7 | 8 | 9 | 10 | 11 | 12 | 13 |
14 | 15 | 16 | 17 | 18 | 19 | 20 |
21 | 22 | 23 | 24 | 25 | 26 | 27 |
28 | 29 | 30 | 31 |
اول بگذارید این را بگویم که نیمه شبی توی فلکه مفتح تنها و ساکت نشسته بودم و کتاب می خواندم که چهار پنج نفری که حتی میشد از دور تشخیص داد که آخرین کتابی که دستشان گرفتند کتاب فارسی پنجم ابتدایی بوده آمدند و صاف کنار من نشستند و بی مقدمه شروع کردند به پرسیدن و مسخره بازی معمول شان.همزمانی سئوالی که پرسیدند با خواندن قسمتی از کتاب برای من اتفاق افتاد که از سوالشان نه تنها خم به چهره نیاوردم بلکه کلی هم از جالب بودن این همزمانی لبخند زدم که بماند ... پرسیدند کتاب فرشتگان؟ یعنی فرشته ها نوشته اند؟ و من داشتم "خواب فرشتگان" را می خواندم که هم می شود خوابی که در آن فرشته ها هستند باشد و هم خوابی که فرشتگان می بینند. و کتاب فرشتگان بورخس پیش از ورود به دنیایش همین ایهام را دارد.گفتم آره: یک فرشته به نیابت از باقی فرشته ها نوشته...
بورخس را کم می شناسم. یعنی از آن دست آدمهاست که هر چه بیشتر می خوانی و می گردی که بشناسی ش بیشتر می فهمی که چقدر ناشناس مانده برای تو.
در طول سالیان زیادی در ضمن همه ی کارهایی که بورخس را مشغول به خود کرده اند تحقیق و کنجکاوی او درباره ی فرشتگان او را به جمع آوری مطالب گوناگونی درباره ی فرشته ها واداشته. مطالبی که بخشی از آن ابتدا در ذیل کتاب حیوان شناسی تخیلی او چاپ شده و بعدها خود بورخس تشخصشان را در یافته و جداگانه منتشرشان کرده.وقتی این کتاب را می خوانید حسابی می فهمید تعمق و تامل ریشه ای بورخس بر روی موضوع را که البته خاصیت بورخس در همه ی زمینه ها همین بوده و همین بورخس را بورخس کرده. بورخسی که اساطیر یونان و افسانه ها و عقاید سرخپوست ها و ابن عربی و متنبی و قرآن و تورات و انجیل و اوستا و تاریخ مذاهب مختلف از جمله شیعه و آثار متألهین و حکمای الاهی مختلف و غیره و غیره را تمام و کمال خوانده که گاهی چنان ظریف از اساطیر به واقعیت می رود که آدم را متحیر می کند.
احمد اخوت نیز( که جا دارد تشکر خالصانه ای از او بکنم به خاطر کتابهایش) بورخس گونه مطالبی اضافه کرده در پاورقی ها که مکمل مطالب خود بورخس است.
مشخصات کتاب: کتاب فرشتگان_خورخه لوئیس بورخس_ ترجمه همرا با تالیف احمد اخوت_ نشر افق)
می گویند عشق آدم را کور می کند و عشقِ کتاب، بورخس را کور کرد. مردی که مثل هزارتوها تمام نشدنی ست.
از بورخس نخوانده ام! پس چیزی برای گفتن ندارم اما شاید وادارم کرده باشی برای خواندنش...
امیدوارم این کارو کرده باشم... بخوان...
خیلی خوب بود خیلی
بورخس خوبه...خیلی هم خوب...
«مرد فکر کرد که این چیزها (همین طور دیمی و اتفاقی و با نظم و انتظام خاص، مثل چیزهایی که در خواب میبینیم) به وقتش، اگر خدا بخواهد، دائمی، لازم و خودمانی خواهد شد» (الف- انتظار؛ نیلوفر: 1388)
سپاس از این که این جا از «کتاب فرشتگان» نوشتی.
الف بورخس با ترجمه ی طاهر نوکنده واقعا از مجموعه داستانهای فوق العاده ست... خوشحالم که ما همه به بورخس ارادت داریم...
افـــلاک آبستـــــنـِ تغیـــیـــرات اســت.
(الف- کلام خداوند؛ نیلوفر: 1388)
چه کلامی...
مرسی میثم جان. بورخس من یادت نرود
قربونت مهدی عزیز... بورخس شما رو همون شب گرفتم فقط این کتاب فرشتگان رو تموم کرده بود دو سه بار بعد هم سفارش دادم بهش... حالا نقدا الف و کتابخانه ی بابل رو تقدیم می کنم بهت...
شما هم هی کتاب معرفی کنید هی دل ما رو آب کنید
تو این بی پولی
منم بی پولم شدید... ولی همه خرجا تعطیل میشه واسه خریدن یکی دو تا کتاب دیگه...
سلام
از ایشون کتابی نخوندم
با توصیفات شما حتما کتاباشونو میخونم....
موفق باشید