تامّلات و تحمّلات
تامّلات و تحمّلات

تامّلات و تحمّلات

...


باران می آید از ابرهای سیاه سر. باران خون. عاشقان بی چتر و کلاه سرشکسته و سربلند در این هنگامه ایستادند...

نظرات 5 + ارسال نظر
رامک 1390/09/15 ساعت 22:29 http://letterbox.blogfa.com

یاران را چه شد؟

ققنوس 1390/09/16 ساعت 00:27

....

عاطفه حیدری 1390/09/16 ساعت 17:03

بعد از عمری دعوتت میکنم به خوندن شعرم. فکر میکنم شنیدین اما اگه حرفی باشه میشنوم.
خیلی وقت بود اینجا نیومده بودم.فکر میکردم نیستید.
پست قبلی حالمو گرفت..نمیدونستم

vagrant 1390/09/17 ساعت 00:00 http://www.vagrant.blogsky.com

چتر به دست گرفته و سر افکنده بازگشتیم .. ..

فاطمه 1391/02/02 ساعت 18:25 http://ablah3315.blogfa.com

تا باران ببردشان با خود و ما بمانیم در پناه خانه هامان دلخوش به امنیت تیرآهن های راست قامت دربرگیرنده مان...

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد