تامّلات و تحمّلات
تامّلات و تحمّلات

تامّلات و تحمّلات

مرثیه برای درختی که به پهلو افتاده


مدام تلخ است. مدام تلخ.
هنوز به خانه نرسیده ام خبر دار می شوم که غلامرضا بروسان و الهام اسلامی همسرش و دختر کوچکشان در یک تصادف به آسمان ها رفتند. فکر می کنم چه شب با شکوهی که هیچ دری از درهای آسمان بسته نیست... فکر میکنم دنیا چقدر بی وفاست. چقدر از میان  کلمات و خیال بروسان گذشته بودیم شبها تا صبح بگوئیم "دوستت دارم چون صدای اذان در سپیده دم..."
روحشون شاد

نظرات 5 + ارسال نظر
vagrant 1390/09/14 ساعت 19:46 http://www.vagrant.blogsky.com

اومده بودم بگم اینجا میشه خودم باشم ؟
جاخوردم
جدا ازاینکه چقدر بروسان رو می شناختم شوکه کننده بود برام
خداش بیامرزد

بگو چه کار کنم
با دردی که فصل را نمیشناسد
با خونی که بند نمی آید. . .

بهار 1390/09/15 ساعت 11:21

چقدر خبر وحشتناک و ناراحت کننده ای بود... آدم باورش نمیشه...
چه شبی...
ان شاء الله روحشان مورد رحمت و مغفرت خداوند قرار بگیره...

نرگس ها... 1390/09/17 ساعت 09:20

روحشون شاد

فاطمه 1391/01/13 ساعت 01:10

مرگ آمد
ودانش اوتنها درحد خواندن نامتان بود...

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد