تامّلات و تحمّلات
تامّلات و تحمّلات

تامّلات و تحمّلات

... آی دوست آی دوست،‌ چهره ی آشنایت پیدا نیست


دست های سرماخورده ی پائیز،‌ ترس آلوده شدن به یک بیماری مبهم...

نظرات 12 + ارسال نظر

انگار این پست و واسه من نوشتید...حالا میفهمم چقدر قدر گلبولهای سفیدم و ندونستم!

کاش حرف دل شما رو همیشه بزنم...
روح سپیدتون بسه واسه رفع هر بدی...

تو که میدونی می سم...
باغ بی برگی
روز و شب تنهاست
میدونم که میدونی که...
...و...
.

تو که می دونی...

ابتدای عریانی 1390/08/13 ساعت 03:48

سلامت را نمی خواهند پاسخ گفت.....

سرها در گریبان است....



دستهای سرما خورده ی پاییز..... قشنگه ....

وگر دست محبت سوی کس یازی
به اکراه آورد دست از بغل بیرون.....

Difar 1390/08/13 ساعت 04:07 http://difar.blogsky.com

پاییز را دوست دارم
با تمام مرگ زرد برگ هایش

به مهر

ادد شدید دوست

ممنون دوست عزیز...

سندرم ابتلا به دست های تو ..

مبتلایان را چه شد...

ققنوس 1390/08/13 ساعت 21:57

صداها گرفته..

جای دست ها صداها...

من.. 1390/08/15 ساعت 13:09

حوصله ی پائیزو ندارم
خستم ازهمه ی حاشیه هاش
حتی حاشیه ترین حاشیه هاش:بارون آروم سردویخ شبونه که1وختایی عاشقش بودم

روزی باتو ام خداحافظی میکنم پائیز
ومن دست دردست تو سردخواهم شد..

س.ف.ط 1390/08/16 ساعت 10:43 http://s-f-t.blogfa.com/

خدا روز چندم درد و آفرید؟
آفرید اصلا؟

اتفاقا از مهمترین مخلوقات خداست درد...

بیماری های این روزها بدجور کشنده اند
باید پاییز را نجات داد

به مهر
دونده تا بی نهایت

یکی برگاشو بیاره تنش کنه ...

علی کوچولو 1390/08/17 ساعت 20:15

نخیرم پاییز لختش قشنگهبرگا ارزونی بهار

یاری 1390/11/12 ساعت 17:27

در گذرگاه زمان خیمه شب بازی دهر
باهمه تلخی و شیرینی خود میگذرد
عشق ها می میرند
رنگ ها رنگ دگر می گیرند
و فقط خاطره هاست
که چه شیرین و چه تلخ
دست نخورده بجای می ماند

زی 1391/03/01 ساعت 21:06

ماه 8 همین است می‌سم!

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد