سرفه ی ملحفه، پائیز بیمارستان، عفونت گل گل عفونت، بیمارستان پائیز، ملحفه ی سرفه
رجوع شود به دو سه پست قبل. حال و روزم توی گلوی
یاسمین لوی گیر کرده. یک چیز که لوی نخوانده. نتوانسته بخواندم... تنها صداست که می ماند و من خفه خونم... رجوع شوم.
من مرده ی این صدای یاسمین لوی هستم و این آهنگش...میدونی می سم...ما که فعلا فریادامون بغض شدن...دست و دلمونم که به رقص نمیره...پس بزار یاسمین فریاد بزنه
راستی حال گل چطوره؟؟؟امان از این عفونت بی پدر...پاییزه بیمارستانو نمیدونم...شاید باورت نشه که من در تمام این مدت به فکر گله تو هم بودم شازده
آزمودم مرگ من در زندگی ست... مثنوی معنوی
من صدای محمد معتمدی ام در شوشتری و بختیاری...
پاییز بیمارستان...چقدر پاییزم ..چقدر درختان پاییز را در ک می کنم..
درخت منتظر ساعت بهار شدن... پائیز شما بهاره...
آدمی چون کشتی است و بادبان
تا کی آرد باد را آن بادران... تا کی آرد...
من مرده ی این صدای یاسمین لوی هستم و این آهنگش...میدونی می سم...ما که فعلا فریادامون بغض شدن...دست و دلمونم که به رقص نمیره...پس بزار یاسمین فریاد بزنه
راستی حال گل چطوره؟؟؟امان از این عفونت بی پدر...پاییزه بیمارستانو نمیدونم...شاید باورت نشه که من در تمام این مدت به فکر گله تو هم بودم شازده
ما مرده ای این صداییم...
...
گلا عمرشون کمه؟
سرفه ء گل...
أَمَّن یُجِیبُ الْمُضْطَرَّ إِذَا دَعَاهُ وَیَکْشِفُ السُّوءَ
أَمَّن یُجِیبُ الْمُضْطَرَّ إِذَا دَعَاهُ وَیَکْشِفُ السُّوءَ
أَمَّن یُجِیبُ الْمُضْطَرَّ إِذَا دَعَاهُ وَیَکْشِفُ السُّوءَ
أَمَّن یُجِیبُ الْمُضْطَرَّ إِذَا دَعَاهُ وَیَکْشِفُ السُّوءَ
أَمَّن یُجِیبُ الْمُضْطَرَّ إِذَا دَعَاهُ وَیَکْشِفُ السُّوءَ
----------------------------------------------------
درست میشه همه چی... طاقت بیار جوون مرد
... و یکشف السوء...السوء... سو...
ممنون جوون... چیزی نیست... یعنی چیز خاصی نیست... دعا کنید...
برگ برگ برگ.درختایی که رو زمین خابیدن..
برگ برگ درختا رو زمین خوابیدن... قشنگه
سلام
خوشحالم اینجا دوباره بروز شد و
از اینکه...زنده ای
زی همین که نمیفهمد گِل عفونت است یا گُل عفونت و هر دو هم میتواند باشد خیلی زیبا میشود این نوشته برایش... زیبا بود... سپاس