تامّلات و تحمّلات
تامّلات و تحمّلات

تامّلات و تحمّلات

بخور بخور...


 رمضان که می شود غم نان کودکی را می خورم که سر چهارراه قرآن می فروشد.


رمضان بخور بخور است...
نظرات 13 + ارسال نظر
صهبانا 1390/05/22 ساعت 10:30 http://sahbana.blogsky.com

غم نان آن کودک را آنهایی باید بخورند که قرآن را می فروشند ...

از مطالب تامل برانگیز شما متشکرم .

س.ف.ط 1390/05/22 ساعت 11:53 http://s-f-t.blogfa.com

من اما همیشه به کارگرهای ساختمانی که نوک برج های سی طبقه کار می کنند درست وقتی که همه رو به روی کولرها لم داده اند فکر میکنم آن هم دهان روزه...و شب هم جز همان تکه نان هیچ چیزی ندارند

من اما فکر می کنم به کودکی که هنوز بلد نیست روزه اش را بخورد... من اما فکر میکنم به کارگری که آفتاب می خورد... من اما فکر می کنم به ٍروتمندی که حرص مال می خورد... من اما فکر می کنم...

عاطفه حیدری 1390/05/22 ساعت 12:55 http://http:/

غم خوردن روزه رو باطل نمیکنه؟

اگر باطل کنه من همه شو خوردم... باطله...

عاطفه حیدری 1390/05/22 ساعت 12:56

راستی به روزم انگار...

چشم...

بهاره پاک نژاد 1390/05/22 ساعت 14:14

تو غم چند نفرو میخوری؟؟؟ غم منم بخور... زیاد دارم

غم خودمو می خورم .... با این همه خودخواهی و خودمحوری.... غم خودمو بااینهمه نادونی...

بگذارهمه ی کلمات بیایندوازکوچه بگذرند!
بعضی برهنه درباران
به خاطریک معنای ساده می میرند.

صالحی

بگذار بگذرم...

غم این خفته ی چند خواب در چشم ترم میشکند

گاهی فکر میکنم با روزهایی با طعم لازانیا،روزه هایی به شیرینی زولبیا و بامیه با روغن کنجد اعلا،روزه هایی که فقط نمیخوریم و نمیآشامیم در یک ساعت معین.به خدا خیلیها را سراغ دارم که 12ماه سال از روزه دارها روزه دارترن.حالا نمیدونم یا من خیلی کافرم یا اونها خیلی مسلمونن و یا اینکه هزار تا احتمال دیگه که دور سرم چرخ میزنه...................

آره ... غم بیش از اینها هست... چی میشه گفت...

غم نان اگر بگذارد ...

من هر روز توی خیابون زل میزنم به کارگرایی که روزه شون رو میخورن !‌ خیلی راحت آب کنارشونه و میخورن و کیسه های غذا دستشونه ! اما هیچوقت نگاهم از روی سرزنش و ملامت نبوده ! کی مقصره ؟ کارگر روزمزدی که باید کار کنه تا نون شبش رو دربیاره و از طرفی گرما و فشار کار شاید واقعا روزه رو غیر ممکن کرده براشون ... این وسط چکار باید کرد !‌؟ کی مقصره ؟

کی گفته که اون بیچاره باید روزه بگیره... خیلیاشون کل سال روزه ن بیچاره ها... هر کی بخواد چپ به این بیچاره ها نگاه کنه از رذالت خودشه... فکر کرده حالا که یه ماه سال چند ساعت هیچی نمی خوره به عرش اعلا رسیده... کج فهمی هم تو دین از کفر بدتره ...

من 1390/05/23 ساعت 13:52

اینهمه بغضی که هرروز فرو می بریم روزه رو باطل نمیکنه ؟...

نه
من دفتر مرجع تقلید نیستم ولی ها ...

بهاره پاک نژاد 1390/05/23 ساعت 22:33

بعضیا که دیگه واقعا روزه براشون واجب نیست... انقدر هوا گرمه که خود ما یه بیرون ساده میریم هلاک میشیم این طفلکا چطوری هم کار کنن هم روزه بگیرن توی این هوا...
به نظرم این باید ها و نباید ها همه حرف های من در آوردی یه مشت بیکار و نون به نرخ روز خوره که برای منفعت خودشون احکام درست می کنن...
خدا انقدر هام سخت گیر نیست. نه؟

هر کسی از ظن خود...
قصه ی موسی و شبان را در طاعت و بندگی اگر به یاد بیارند بعضیا... زر مفت هم نمی زنن...
حال این بنده های خدا هم که مشخصه نباید روزه بگیرن معصیتشون اینه که روزه بگیرن اصلا...

بهاره پاک نژاد 1390/05/24 ساعت 00:40

سلام
به روزم هز چند تکراریست اما خوشحال میشم تشریف بیارید...

چشم

مسئلة یا شیخ!
اگر که این را....چند تا....؟
با تشکر دارد...

حیف که حالم خوب نیست وگرنه... برو برو خودم میام می بینمت..

زی 1391/03/01 ساعت 21:11

زی حس می‌کند آن پیرمرد هر زمستان دست‌های یخ زده‌اش را می‌فروشد به آدم‌ها و خودش شبیه سیگارهایش در سرما می‌سوزد؛ می‌سم! چرا زی گریه‌اش می‌گیرد وقتی «رویا» را می‌بیند، «عزیز» را می‌بیند! دنیا دردهای مادرزادی هم دارد!!

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد