تامّلات و تحمّلات
تامّلات و تحمّلات

تامّلات و تحمّلات


در چهره ام انگار ارگی فرو ریخته است...

نظرات 7 + ارسال نظر
بهاره پاک نژاد 1390/05/22 ساعت 09:05

خیلی خوب بود...

خواهش می کنم... نظر لطف است

س.ف.ط 1390/05/22 ساعت 11:54 http://s-f-t.blogfa.com

داشتم میرفتم غزل بخونم...این رو که خوندم منصرف شدم

من از خواندن منصرفتان کردم؟

چقد دلم گرفته این ساعات...

شاعر هیچ کس تو را جدی نگرفت
و تو جدی ترین حادثه ی ممکنی
در فصلی عجیب از ناممکنها

شاعر تو را زین خیل بی دردان کسی نشناخت...

هانیه مزاری 1390/05/23 ساعت 13:34

اول خوندم org !!!

معنای عمیقی داره

چه ربطی داره اٌرگ به من اخه...

ممنون

اینایعنی هایکوان؟؟؟؟؟؟؟؟؟والاچه میدونم ازفردااسم دادای مامانم وقتد شباتایپ میکنمومیزارم شعرغرغرییییییییییییی
مزاح بود.بهم سربزنین

حالا چهره‌تُ ما که دوست داریم اما این پستتُ خیلی دوست‌تر داریم تصدقت ..

فدات وطنی کش... بزن زیپو رو روشن کن آتیشمون کن...

زی 1391/03/01 ساعت 21:11

حالا که کلیدهایش دارند در تو تکرار می‌شوند بی ترتیب و پشت سر هم چه پر سر و صدا شده‌ چهره‌ات می‌سم!!

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد