تامّلات و تحمّلات
تامّلات و تحمّلات

تامّلات و تحمّلات

دارالمجانین است دیوان تو ای شمس...


من در سماع توام ای شمس، در سمع و سماع تو، در دید و پدید تو، در شور مرید تو...
من مستم و دیوانه...

شمس من... تب ریز من...


...خورشید یک ارجاع بیرونی ست

مگر شمس شود تا از درون بتابد __ احمد بیروانوند.


...اینگونه که می می ریزی

با چشمت فتنه بر می انگیزی

بامن آری

با من

چه می کنی ای شمس

شمس تبریزی...___احمد بیرانوند




نظرات 10 + ارسال نظر
بهاره پاک نژاد 1390/05/21 ساعت 13:41

شعراش احتیاج به تامل داره اما وقتی شکافته میشه و بهش می رسی یه لذت خاصی به آدم دست میده...
دستت درد نکنه.

شعر خاصیتش همینه ... هم در لحظه ی اول از موسیقی چینش کلمات می شود لذت برد بی حتی پی بردن به هر نوع معنی... بعد هم تامل و لذت دوباره...
خواش می کنم

س.ف.ط 1390/05/21 ساعت 14:29 http://s-f-t.blogfa.com

زان می که ز بوی او شوریده و سرمستم
دریاب مرا ساقی! والله که چنینستـــــــم
...
ای جان و دل مستان بستان سخنم بستان
گویی که نه ای محرم هستم به خد هستم
...
پر کن ز می پیشین بنشین بر من بنشیـــــــن
بنشین که چنین وقتی در خواب همی جستم
__________________
اگر اهل دل و دوربین هستید بسم الله!

چه شوری تو این غزلها هست...

دوست دارم اهلش باشم.. دوربین ندارم :(

مستان 1390/05/21 ساعت 15:48

چه حال و هوایی دارد اینجا........

اینقدر از شمس تبریزی نگو
اینقدر از جنگ و .....

هوای جنون است ... ممنون از حضورتون

ققنوس 1390/05/21 ساعت 17:12

ممتون از این انتخاب و اشنا کردنم با این شاعر

خواهش می کنم...

امیر 1390/05/21 ساعت 17:38

دلم برات تنگ شده می سم

منم ... پاشو بیا بیخیال اونجا..

س.ف.ط 1390/05/21 ساعت 20:18

راستش منم عکاس نیستم...اینکه با چه چیز عکس گرفته بشه خیلی مهم نیست مهم دله آدمه بدجور به این اعتقاد دارم!
خیلی وقتا با بهترین دوربین ها هم نمیتونم عکس بگیرم وقتایی که دلم باهام قهره!

اختیار دارید... عکسهاتون هنرمندانه گرفته شدن... نیازی نیست اسم عکاس روی کسی باشه .. باید دید چگونه تصویری را یادگاری میکند..

کلا من هیچی ندارم که باهاش عکس بگیرم مدتهاست نه دوربین نه موبای و غیره... قبلا که داشتم به ندای دلم پاسخ می دادم...

هانیه مزاری 1390/05/22 ساعت 00:09

توی ذهن جهان قدم میزد
شمس آرااااام با تبرزینش ....

بازم بیروانوند...
خورشید یک ارجاع بیرونی ست
مرجع کجاست ..!؟ ‌

باز هم مولانا.. باز هم شمس...
درون خودم میگردم دنبال مرجعش...

هر که نشنیده است بوی درد دل
گو بخوان یک بیت از دیوان شمس

خیلی خسته ام اینروزها ولی اینجا همیشه چیزی انتظار من و خستگی هامو میکشه و این خیلی قشنگه
موندگار باشی دوست عزیز

قربونت رفیق... و باز هم تولدت مبارک...

احمد
بیرانوند
احمد بیرانوند!

واجب شد پی‌گیر بشم..

احمد که سر جای خودش... ولی من مجنون مولانا و شمسم ...

رفیقت 1390/05/22 ساعت 09:52

دلم برات تنگ شده میثم جونم

می خوام ببینمت نمی تونم

چطوری رفیقم...
دلت برام تنگ شده جونت؟
بیا پیشم خب...

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد