تامّلات و تحمّلات
تامّلات و تحمّلات

تامّلات و تحمّلات

گرفته


استعاره ی دست مالی شده ی ابر در اتاقم. واقعیت نخ نمای دلم که گرفته توی سینه ام. هیچ وجه ایهامِ باران نمی بارد.

نظرات 7 + ارسال نظر

هیچ کس شاعرانگی ات را جدی نگرفت
آنسان که فریاد میکردی
آی عشق
آی عشق
سپاس
به نظرم بدیع بود و زیبا
فقط این شعر بود یا از قسم تاملات؟؟؟؟

ممنون...

آب و هواست از قسم تاملات شاعرانه انگار کن...

بالا و پایین پریدنم از شوق زندگی نیست/
ماهی روی خاک چه می کند؟!
در عین زیبایی جای تامل زیادی داشت.
سپاس...

حقیقت نفسم دارد می رود...


ممنون

ادم نه حوا 1390/03/19 ساعت 12:37

استعاره ی زیباییست

ابر؟

هیچ وجه ایهام(کسره)آتش نمی سوزاند....و همینطور هیجه ایهام دیگری

می ترسم از روزی که بوی باران استعاره ی بوی باران شود...

ایلیا 1390/03/19 ساعت 21:30 http://daghyad.blogfa,com

...

بی خیال 1390/03/20 ساعت 03:23

من حرفای قلمبه بلد نیستم . همه یه مرگی شون هست از کوه بگیر تا دره و پاییز و دود و درخت و چه میدونم..
حالا هم که تو .سطل آشغال چه صیغه ای بود که به دس مالی رسید؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟

زی 1391/03/01 ساعت 21:23

زی پیشنهاد می‌دهد آن ابر را ببر پیاده روی باران هم می‌بارد یک جایی گوشه‌ی تاریکی...

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد