تامّلات و تحمّلات
تامّلات و تحمّلات

تامّلات و تحمّلات

کبوتری که...


کبوتری که فرو می آید، هوا را با شعله ی دهشت و هاج می درد، و زبانهای آن شعله، تنها رهایی از گناه و خطا را جار می زنند. تنها امید یا تنها حرمان؛ بسته است به اینکه کدامین یک از هیمه های مردم سوز را برگزینیم تا آتش از آتش باز خردمان.
پس زجر را کدام کس ساخته است؟ عشق. عشق نام ناآشنایی است،پشت دستانی که پیراهن تحمل ناشدنی شعله را ببافتند؛ پیراهنی که نیروی انسانی، توان کندنش را ندارد. او باریده ی آتش یا آتش، ما فقط می زیییم و دم می زنیم.


از چهار کوارتت تی اس. الیوت
گردانده ی مهرداد صمدی

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد