شعر نو در آستانه ی کیبورد؛ چون برق از اشاره ی انگشتان سوزان سوزان رفت و پرید. کیبورد ای شاعر شعرهای نیامده شعراتو کی برد؟!
کیبورد.
دلش هوای دیدار پسری را کرده که ساکش همیشه پر از ترانگی است.
کیس مناسبی بود که شعرهای نیامده را برد
درود می سم ِ عزیز
شاعر شعرهای نیامده پیر جوانیهای رفته واقعا کی آورد و کی برد؟؟؟
کیبورد تو ام جانا در عین پریشانی...
سلام از کافه نشین های قم چه خبر؟ از شعرهایی که در پیاده روهای قم منتظر نگاه شاعرند؟ سلام منو به بچه های شعر قم برسونید با آرزوی سلامتی و سرافرازی (غیر از این دو کلمه ی کلیشه ای چی می شه گفت ؟)
سلام از کافه نشین ها که خبری ندارم و از شعر فقط یک گوشه ی گهگاهی و بچه ها را هم که گاه گاهی سلامی... باقی همه بی حاصلی و بی خبری ...
کیبورد.
دلش هوای دیدار پسری را کرده که ساکش همیشه پر از ترانگی است.
کیس مناسبی بود که شعرهای نیامده را برد
درود
می سم ِ عزیز
شاعر شعرهای نیامده
پیر جوانیهای رفته
واقعا کی آورد و کی برد؟؟؟
کیبورد تو ام جانا در عین پریشانی...
سلام
از کافه نشین های قم چه خبر؟
از شعرهایی که در پیاده روهای قم منتظر نگاه شاعرند؟
سلام منو به بچه های شعر قم برسونید
با آرزوی سلامتی و سرافرازی (غیر از این دو کلمه ی کلیشه ای چی می شه گفت ؟)
سلام
از کافه نشین ها که خبری ندارم و از شعر فقط یک گوشه ی گهگاهی و بچه ها را هم که گاه گاهی سلامی...
باقی همه بی حاصلی و بی خبری ...