دو سه روز اول حس می کردم که توی بازی شطرنج با یک سرباز حریف مات شدم. مات مات بودم. حالا ولی حس می کنم یک مهره ام، یک سرباز که باید آرام تر از آرام مسیر منظم و چارچوب بندی شده ی خانه های شطرنج را طی کنم به فرمان و دست و دستور دیگران.
همیشه همینطوره... اول حیرونی و مات و مضطرب و پر از استرس بعد انگار این اوضاع جز لا ینفک زندگیت بوده همه چی عادی میشه... بعد دوباره فضای جدید و حیرونی و ماتی و ... و دوباره....
چیزی نیست خردوخمیرم فقط همین کم ماندست بی توبمیرم فقط همین ازهرچه هست ونیست گذشتم ولی هنوز درمرزپلک های توگیرم فقط همین باآمدنت زبان دلم بندمی آید شاعرشدم که لال نمیرم فقط همین
سلام می سم.گاه حس می کنم در کلماتت دنبال چه می گردم. این می سم است با حس های کوتاه وبلندش.درد ناک است ویاشاید...گاهی کلمه های دیگران ستون می شوند تا کمی بگریی برای مرده ای که دیر یا زود سقف کلماتش ترک بر می دارند وندامتگاه ایدی واژه هایی که اضلاع هرمی هستند که دهانشان را سرب ریخته اند
سلام می سم .رفتی کی وبت رو به روز می کنه .میگم برو حکم اون سرباز هست که به اندازه وزیر قدرت داره رو بگیر وشاه رو مات کن ....
مرخصی گرفتم خودم به روز می کنم...
فعلن که ماتم...
اااااااااااااااااااااااااااااااااااااا
جا خوردم دیدم به روزین
سرباز!
سلام
امیدوارم من جا نزنم...
امیدوارم سلامت و موفق باشد
ممنون همچنین
سلام می سم.حالا چی شد ه زمانم وایساده.تقویم وبت رو ببین.
چه جالب... یه مطلب روزای اول در مورد زمان سربازی نوشتم که به زودی به روزش می کنم... آره وایساده...
همینه دیگه/ اول مات بعد کم کم همه چیز عادی میشه
همیشه همینطوره... اول حیرونی و مات و مضطرب و پر از استرس بعد انگار این اوضاع جز لا ینفک زندگیت بوده همه چی عادی میشه... بعد دوباره فضای جدید و حیرونی و ماتی و ... و دوباره....
سلام.
با دوبیتی-غزل به روزم
و منتظر نگاهتون و نظراتتون هستم
lvowd kldhdk
[hj,k odgd ohgdi [lu
ترجمش میشه:
مرخصی منیاین
جاتون خیلی خالیه جمعه ها
از جلو نظام ۱
چیزی نیست خردوخمیرم فقط همین
کم ماندست بی توبمیرم فقط همین
ازهرچه هست ونیست گذشتم ولی هنوز
درمرزپلک های توگیرم فقط همین
باآمدنت زبان دلم بندمی آید
شاعرشدم که لال نمیرم فقط همین
یگان به یگان هر یگان به مسافت یک فرمانده.یگان میثم فروتن دوش ،فنگ
خششششششششششششم شب.
من به اندازه یک ابر دلم میگیرد.بیخیال آقای فروتن دلم گرفته
سلام می سم.گاه حس می کنم در کلماتت دنبال چه می گردم. این می سم است با حس های کوتاه وبلندش.درد ناک است ویاشاید...گاهی کلمه های دیگران ستون می شوند تا کمی بگریی برای مرده ای که دیر یا زود سقف کلماتش ترک بر می دارند وندامتگاه ایدی واژه هایی که اضلاع هرمی هستند که دهانشان را سرب ریخته اند
سلام
به روزم..
تفنگت را زمین بگذار..
تفنگت را زمین نگذار.. سرباز وطن!
1-نقش بازی کنین. 2-نقش بازی کنین.